در ۱۰ بهمن دهها هزار معلم٬ در بیش از ۳۰۰ شهر ایران٬ دست به اعتصاب به رهبری شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان زدند. شعارهای «معلم میمیرد٬ ذلت نمیپذیرد» و «اگر عدالتی بود معلم اینجا نبود» از جملهی شعارها بود.
اعتصاب با دستگیری تعدادی از فعالان سندیکایی روبرو شد. اما این باعث دلسردی معلمان نشده که در طول ماه اخیر به طور هفتگی دست به اعتصاب زدهاند و تهدید به دستکشیدن از کار تا اجرای خواستههایشان کردهاند.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان: بزرگترین اتحادیهی مستقل ایران
معلمان از سال ۹۷ به طور پیوسته در حال اعتراض بودهاند. در نهایت٬ از دل این اعتراضات خودجوش٬ شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان که اتحادیهای مستقل است٬ به عنوان نیروی رهبری کننده سربرآورد. از پاییز ۱۴۰۰ این بدنه به سازماندهی اعتراضات ملی معلمان و همچنین اعتصاب ۱۹ تا ۲۲ آذر پرداخته. اعتصاب اخیر ادامهی اعتصاب آذرماه است٬ اما معلمان اینبار خواهان آزادی فعالان سندیکایی و معلمان زندانی و همچنین بازگشت به کار معلمان اخراجی هستند.
خواستههایی که شورای هماهنگی در طی اعتصاب ۱۰ تا ۱۱ بهمن بیان کرده به این شرح است:
۱- رتبه بندی براساس حداقل ۸۰ درصد حقوق اعضای هیات علمی دانشگاهها.
۲- همسان سازی بازنشستگان
۳- پرداخت حقوق سال ۱۴۰۰ بازنشستگان
۴- آموزش رایگان و باکیفیت برای دانشآموزان طبق اصل ۳۰ قانون اساسی
۵- پایان بازداشت فعالان و پروندهسازی علیه معلمان معترض
۶- پایان دادن به استخدام موقت
۷- بازگشت تمام اموال صندوق ذخیره فرهنگیان
شورای هماهنگی در بیانیهی ۱۱ بهمن خود توضیح داد: «کارد به استخوان رسیده و زندگی و معیشت فرهنگیان بازنشسته و شاغل مانند اکثریت جامعه و زحمتکشان دچار بحران شدهاست.»
نزدیک به یک سوم جمعیت ایران در فقر به سر میبرد٬ از جمله معلمان که حقوقی به کوچکی ۴ میلیون تومان در ماه دریافت میکنند. حتی حداقل حقوق که ۱۰ میلیون تومان است٬ تنها کمتر از ۱۰ درصد از خرج ماهانه خانوار را کفاف میدهد!
در عین حال٬ سرمایهداران ایرانی مثل زالو ثروت خود را از طریق بدبختی تودهها انبوه میکنند. رئیسی بودجهی دولت را برای سال آتی بیش از ۲۰ درصد کاهش داده٬ من جمله کاهش بیش از ۱۶ درصدی بودجهی آموزش.
با وجود اینکه قول تحصیلات رایگان در قانون اساسی داده شده است٬ رژیم مدارس را خصوصی کرده و حتی مدارس دولتی شاهد کلکهایی مشمئز کننده برای سودجویی هستند. این پول صرف استخدام معلمان بیشتر و یا بهبود سطح دستمزد معلمان نمیشود بلکه به جیب سرمایهداران ایرانی و دوستانشان در بروکراسی دولت میرود. این قضیه منجر به باز ماندن میلیونها کودک از تحصیل شده.
به سوی یک جنبش ملی کارگری
خواستههای معلمان٬ دربنیان همان خواستههای مطرح شده در انبوه اعتراضات و اعتصابات جاری در سطح کشور هستند. فقط در این ماه بیش از ۳۳۰ اعتصاب و اعتراض به وقوع پیوسته. مبارزهی شورای هماهنگی فرهنگیان با تمام طبقهی کارگر ایران همساز شده و از تعداد بیشماری از تشکلهای کارگری بیانیهی همبستگی دریافت کرده.
شورای سازماندهی اعتراضات کارگران نفت نوشت: «معلمان در سراسر کشور صدای اعتراض ما را نمایندگی میکنند٬ صدای طبقهی کارگر و فرزندانش را به زیبایی و سراسری نمایندگی میکنند.» کارگران فولاد ملی از این هم فراتر رفتند و فراخوان به «تمام کارگران و فعالان سندیکایی به حمایت و پیوستن به اعتراضات معلمان» دادند.
چشمانداز بههم پیوستن این تظاهرات و اعتصابها رژیم را به وحشت میاندازد. این است دلیل دستگیری اعضای شورای هماهنگی. رژیم از پتانسیلی که این بدنه در وحدت بخشیدن و الهام دادن به کل طبقهی کارگر دارد میترسد. چنانچه کمیتهی هماهنگی توضیح میدهد: «هیچگاه مردم ایران و خاصه معلمان، مانند امروز نسبت به حق و حقوق خود آگاه نبوده و هر کجا حاکمیت خواسته است با سرکوب و ارعاب این آگاهی و مطالبهگری را تباه نماید ، شاهد مقاومت و ایستادگی باشکوه آنان بودهایم.»
در مدرسهی مبارزهی طبقاتی از سال ۱۳۹۷ کارگران جهشهای عظیمی را در سطح آگاهی خود دیدهاند٬ از اعتصابات و اعتراضات خودجوش تا تکامل تشکیلات مستقل کارگری با توانایی سازمان دادن به اعتصابات ملی.
طبقهی کارگر قدرت و اعتماد به نفسش را از رشد همبستگیاش در مقیاس ملی احساس میکند. چنانچه شورای هماهنگی توضیح میدهد: «فعالان صنفی برای تحقق عدالت و آزادی حاضر به پرداخت هزینه (بازداشت و زندان) هستند.»
با این پشتوانه شورای هماهنگی برنامهی اعتصاب مجدد از ۱۷ تا ۱۸ بهمن و ۲۴ تا ۲۵ بهمن را ترتیب داده و اعلام کرده که اگر خواستههایشان تا آخر بهمن تحقق پیدا نکند٬ از اسفند دست از کار خواهند کشید. این قضیه میتواند به سرعت به جنبشی بسیار بزرگتر تبدیل شود٬ و ترس رژیم را به واقعیت بدل کند. در عین حال٬ اعطای هرگونه امتیاز جدی برای پایان دادن به جنبش٬ حاوی این خطر اقتصادی و سیاسی خواهد بود که اعتصابات بیشتری را توسط دیگر کارگران تشویق کند.
مرگ بر جمهوری اسلامی!
تنها در سال ۱۴۰۰ دو هزار و چهارصد و ده اعتصاب و اعتراض در ایران رخ داده. مبارزات طبقاتی از سال ۹۷ جنبش کارگری ایران را به نیرویی قدرتمند تبدیل کرده. این داستان٬ سوای اینکه بلافاصله چه اتفاقاتی رخ دهد٬ لاجرم ادامه پیدا خواهد کرد.
شرایط اخیر با ادامهی حملهی رئیسی به معیشت تودهها آنها را بیش از پیش رادیکال میکند. در پاسخ٬ چندین تشکل کارگری تهدید به تشدید اعتصابات و اعتراضات کردهاند. من جملهی آنها شورای سازماندهی اعتراضات کارگران نفت است که در بیانیهای در ۱۱ بهمن فراخوان به «همهی بخشهای کارگری به اتحاد مبارزاتی برای خواست افزایش دستمزدها و حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی از لایحهی بودجه ۱۴۰۱» داده.
در طی پنج سال اخیر جمهوری اسلامی شاهد جنبشی بیسابقه از اعتصابات ملی٬ سه قیام و اعتراضات و اعتصابات خودجوش بیشماری بوده است.
تنها چیزی که جنبش را در این لحظه عقب نگه داشته٬ نبود رهبری ملی قادر به متحد کردن این جنبشهاست. چنین رهبری تحت فشار مبارزهی طبقاتی در حال شکلگیری است. روحیهی تودهها هر روز مصممتر میشود. هنگامی که به طور قاطعانه به حرکت درآیند هیچ نیرویی در زمین قادر به حفظ رژیم نخواهد بود.