این مقاله در 23 ژانویه 2023 برابر با سوم بهمن ماه ۱۴۰۱ به زبان اصلی (انگلیسی) در سامانه حاضر و اینجا منتشر شد.
نخبگان جهانی هفته سوم ژانویه در داووس گرد هم آمدند تا درباره سرنوشت و آینده سرمایه داری گفتگو کنند. حال و هوای سنگین حاکم متاثر از تورم کم سابقه و تداوم بی ثباتی اقتصاد جهان بر این نشست سایه افکنده بود. افراد پُر نفوذ سرمایه داری هرساله در نشست مجمع جهانی اقتصاد WEF دور هم جمع میشوند تا راه کارهایی برای اقتصاد جهان سرمایه داری پیشنهاد کنند. “جرمی کوربین” Jeremy Corbyn رهبر سابق حزب کارگر بریتانیا با زیرکی این مجمع را “پیشاهنگان میلیاردرها” مینامید.
برای غلبه بر بدبختیها، که زاییده بلابحث سرمایه داری است، ما به یک دگرگونی عمیق نیاز داریم.
این رویداد اولین نشست مجمع داووس پس از زمان شروع همهگیری کرونا بود. مسائل بسیاری از آن زمان به وضوح تغییر کرده است.
مفهوم «دوران پر بحران» خلاصهای دقیق از بحثهای پیرامون #WEF23 را ارائه میدهد - که توسط چندین سخنران این نشست در طول پنج روز برای توصیف خطرات و تهدیدهایی که اقتصاد جهانی در حال حاضر با آن مواجه است، استفاده شد.
"کلاوس شواب" Klaus Schwab، بنیانگذار مجمع جهانی اقتصاد، به اختصارWEF، در افتتاحیه سمپوزیوم امسال “نخبگان” بین المللی گفت: «بحران های اقتصادی، زیست محیطی، اجتماعی و ژئوپلیتیکی در حال همگرایی و مخلوط شدن در یکدیگر هستند.»
پیام ناامیدکننده مندرج در گزارش سالانه ریسکهای جهانی مجمع WEF که پیشتر از سوی مدیران عامل، بانکداران و سیاستمداران مؤسسه منتشر شده بود، در طول این نشست نیز تکرار شد، که برخی از آنها در ردیف زیر نام برده میشوند
«خطر رکود اقتصادی؛ پریشانی متاثر از رشد بی پایان بدهی؛ پیشرفت بحران تامین هزینه زندگی؛ جوامع که توسط نشع اطلاعات نادرست قطبی شده و ترویج روز افزون اطلاعات نادرست، وقفه در اقدام سریع علیه تغییرات آب و هوایی؛ و جنگهای با مضمون ژئواکونومیک» و بسیاری دیگر.
همه اینها، و بیشتر، در ذهن نمایندگان شرکت کننده در نشست داووس بود، که خود بازتابی از روحیه ناامیدی طبقه حاکم را منعکس میکند، و از چشم اندازهای وخیم سرمایه داری در ماه های آینده خبر میدهد.
چنگ انداختن به هر ریسمانی برای نجات
“کلاوس شواب” رییس مجمع جهانی اقتصاد و میزبان این نشست، مانند هر میزبان خوبی مصمم بود که اجازه ندهد ناامیدیها، هوای مراسم را خراب کنند.
او در تلاش بیهوده برای تقویت روحیه شرکت کنندگان، خواستار آن بود، که آنها خود را از "ذهنیت بحران" رها کنند. در این میان شاید او متوجه این مهم نبود که، اخبار خوشی برای مهمانانش وجود ندارد که بتوان در مورد آن صحبت کرد و روحیه مهمانان را به حداقلی از امید خوشنود کرد.
“کریستالینا جورجیوا” Kristalina Georgieva، مدیر عامل صندوق بین المللی پول IMF، با چنگ زدن به ریسمانی جهت نجات، به مخاطبان گفت که چشم انداز اقتصاد جهانی در هفته های اخیر اندکی بهبود یافته است. اما او به سرعت از این موضع عقب نشینی کرد و هرگونه امیدی به "رشد شاخه های سبز" را خاموش کرد و افزود که "بدی کمتر، معنای خوب نمیدهد".
جورجیوا با احتیاطی جانبدارانه، خاطرنشان کرد که به نظر می رسد تورم اصلی در حال کاهش است و در کنار آن خروج چین از «کووید صفر » باید به رشد اقتصاد جهانی کمک کند.
وی تاکید میکند، که رشد افزایش قیمتها اندکی کند شده است، ولی شک در تابعیت این روند از هدف نرخی دو درصدی بانک مرکزی بسیار جدی است. رویکرد سختگیرانه ای که توسط فدرال رزرو ایالات متحده، بانک مرکزی اروپا (ECB) و دیگران اتخاذ شده، یعنی افزایش نرخ بهره در تلاش برای مهار تورم، اقتصاد ها را به سمت رکود سوق خواهد داد.
در واقع، چندی پیش، مدیر صندوق بینالمللی پول تخمین زد که در سال آینده یک سوم اقتصاد جهان احتمالاً رکود را تجربه خواهند کرد و به ویژه «سه اقتصاد بزرگ جهان یعنی ایالات متحده آمریکا، اتحادیه اروپا و چین، به همراه آن یک سوم به طور همزمان با کاهش رشد اقتصادی روبرو خواهند بود.»
جورجیوا ادامه داد که، «حتی کشورهایی که در رکود نیستند، برای صدها میلیون نفر احساس رکود را تداعی خواهند کرد.»
رئیس صندوق بینالمللی پول در جلسه پایانی #WEF23 خاطرنشان کرد، که با ادامه رشد تورم و فشارهای دیگر -مانند جنگ اوکراین و شکست تجارت جهانی- ما احتمالاً با بدترین مشکل در جهان روبرو خواهیم شد، که عبارت از رکود اقتصادی به همراه افزایش قیمت ها است.
جورجیوا اعلام کرد که بیکاری افزایش خواهد یافت، و تورم نیز لزوماً مهار نخواهد شد. او گفت که "بحران هزینه زندگی و شغل در حال حاضر یک معضل بزرگ برای مردم عادی است." اما "بحران هزینه زندگی به همراه بیکاری" یک فاجعه است.
آیا چین قادر خواهد بود سرمایه داری را نجات دهد؟
او گفت، از یک طرف، تقاضای چین برای مواد خام احتمالاً رشد را برای کشورهایی که این کالاهای اولیه را صادر می کنند، افزایش می دهد، و از سوی دیگر، همین افزایش تقاضا -به ویژه برای منابع انرژی- میتواند باعث افزایش تورم در سطح بین المللی شود. این امر بانکهای مرکزی را مجبور میکند تا نرخهای بهره را حتی بیشتر افزایش دهند: افزایش هزینههای استقراض برای خانوارها، مشاغل، کشورها و اقتصادها (خارج از چین) را حتی بیشتر به سمت رکود سوق می دهد.
با این حال، حتی با وجود این هشدار، پیشبینیهای اقتصاددانان بورژوا بیش از حد خوشبینانه خواهد بود.
رژیم پکن ممکن است سیاست “کووید صفر” را رها کرده باشد. اما این بدان معنا نیست که اقتصاد چین به رشد پررونق پیش از کووید باز خواهد گشت.
طبقه حاکم امیدهای مشابهی را در سال ۲۰۲۱ داشت، زمانی که “تعطیلیهای ناشی از قرنطینه” در غرب به مرور پایان مییافت، دولت ها به شهروندان خود گفتند که "زندگی با ویروس" را بیاموزند. در آن زمان، مفسران خوش بین «دهه بیستم خروشان» را به عنوان چشم اندازه این دهه معرفی کردند و یک بازگشت قوی پس از سقوط کرونا را پیش گویی کردند.
اما در عمل، پیش گویی آنها، تنها محدود به یک بهبودی کوتاه مدت بود، که آن نیز مدیون تصمیم عجولانه برای تأمین مالی کسری بودجه در ازای چاپ پول تقویتی بود، که خود نیز جا را برای دوره جدیدی از تورم، بیثباتی و بحران نظام سرمایهداری خالی کرد. حال چین نیز قرار است همین مسیر را البته با اندکی تاخیر، دنبال کند،
همانند سایر نقاط جهان که نظام سرمایه بر آن حاکم است، ویروس و تعطیلیهای سراسری مرتبط با آن، تنها چیزهایی نیستند که در سال های اخیر به اقتصاد چین آسیب رسانده اند. زیربنای هرج و مرج کووید و بحرانهای پیاپی اقتصادی جوامع، زاده وجود سرمایه داری است که خود را در چین به ویژه در حبابی عظیم در بازار املاک نشان میدهد.
رژیم “شی جین پینگ” میتواند از ترکیدن این حباب، تنها با ایجاد تضادها و آشفتگی بیشتر برای سرمایه داری چین جلوگیری کند.
کسانی که به دنبال چین برای نجات بقیه اقتصاد جهان هستند، - همانطور که تا حدی در پی بحران جهانی سال ۲۰۰۸ با تبعیت از برنامه بی سابقه بر اساس راه کارهای “کینزی” انجام گرفت. - به شدت از آن ناامید خواهند شد.
در واقع، دقیقاً اقدامات مداخله جویانه و سیاست های تورمی دولت چین در یک دهه و نیم گذشته است که راه را برای آشفتگی هر چه بیشتر هموار کرده است، و توسط طبقات حاکم در همه جا در پاسخ به هر یک از بحران های سرمایه داری به آن روی آورده میشود. سرمایه داری و نمایندگان آن امروز نیز در چنین موقعیتی قرار دارند. و همچنین مانند گذشته، این بار نیز، غرور بورژوایی به زودی بحران دیگری را سبب خواهد شد.
پایان گلوبالیزاسیون (جهانی شدن)
در طول جلسات داووس امسال، یک ترس خاص از افزایش “پروتکسیونیسم” و شکافت بازار جهانی بسیار برجسته بود.
آیا ما شاهد پایان “جهانی شدن” هستیم؟ این سوال بر لبان همه بود. و علیرغم تلاشهای سخنرانان مختلف برای آرام کردن اعصاب دنباله رو های #WEF23 ، تصور نمیشود که آنان در این باره آرامش یافته باشند.
در گزارش پیش از اجلاس مجمع جهانی اقتصاد تاکید شده است، که “قبل از اینکه خطرات به نقطه اوج برسند، اقدامی هماهنگ و جمعی لازم است.”
کریستالینا جورجیوا، نماینده صندوق بینالمللی پول، با دعوت از مخاطبان خود متشکل از رهبران تجاری و سیاستگذاران، گفت: «افزایش تا حد زیاد خوش بینی بستگی به افراد حاضر در این سالن دارد. عمل گرا باشید، با همکاری یکدیگر کار صحیح را انجام دهید و اقتصاد جهانی را به نفع همه ما یکپارچه نگاه دارید.»
اما درخواستهای وی ناشنیده باقی ماند. به تعبیری برگرفته از ضرب المثلی معروف؛ کسی ناشنوا تر از آن که حاضر به شنیدن نباشد، نیست. با رکود اقتصاد جهانی و کوچک شدن بازارها، سیاستمداران بورژوا تمایلی به همکاری با یکدیگر نخواهند داشت، و هریک از آنها تنها به فکر خودش خواهد بود.
از “برگزیت” (خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا) گرفته تا (شعار) “ساخت آمریکا”ی “بایدن” Biden، ناسیونالیسم اقتصادی در هر کشوری مورد استفاده قرار میگیرد، و طبقه حاکم سیاست تلاش برای صدور بحران به همسایههای خود را اجرا میکند.
و زمانی که زنجیرههای تامین در تنظیم مجدد به همراه احیای صنایع و اعمال تعرفهها باعث افزایش هزینههای زندگی مردم به ویژه کارگران میشود، تورم نیز با شتاب بیشتری بر گُرده حقوق بگیران سنگینی خود را خواهد پرداخت.
یک بار دیگر، ما شاهد نمایش واضحی از این هستیم که چگونه دولت ملی - با اتکا بر حمایت از سرمایه داری - به عنوان یک مانع اساسی بر سر راه توسعه نیروهای مولد قرار میگیرد، زیرا پروتکسیونیسم مستعد رکودی شوم تر از رکود جهانی در آینده خواهد بود.
خیزشهای انقلابی
سرلوحه مبارزه، بر پایه مبارزه طبقاتی علیه تمامی این تهدیدها قرار دارد.
از سریلانکا تا پرو، ایران تا چین؛ بریتانیا تا فرانسه و دیگر نقاط جهان طبقه کارگر در حال گسترش حرکت خود در سراسر جهان است. و اعتصابات و اعتراضات آغاز این راه است.
استراتژیست های سرمایه بی شک به بی ثباتی سیستم خود اذعان دارند، و آنها هیچ راه حلی برای غلبه بر مشکلات در چنته خود، به جز تحمیل ریاضت به مردم، سرکوب حقوق کارگران و اجبار زحمتکشان به پرداخت هزینه این بحران ندارند.
این باعث تحریک و آماده سازی انفجارهای انقلابی در همه کشورها میشود، که دلایل ترس و وحشت میلیاردرها، رؤسا و بانکداران داووس را فراهم میكند.