فراخوان دانشجویان انقلابی برای ادامه اعتراضات در روزهای ۱۴ تا ۱۶ آذر، موج جدیدی از اعتراضات و اعتصابات را در ۸۳ شهر و شهرستان به دنبال داشت، که اعتصابات دانشجویان و بازاریان نیز با آن همراه شده و توسط تشکلهای کارگری انعکاس داده شد.
Originally published 8 December 2022
در این میان هفته هاست، که موجی از اعتصابات اقتصادی در بین کارگران صنایع در جریان است، و شامل رانندگان کامیون در سراسر کشور، کارگران پتروشیمیهای مختلف در بوشهر و خوزستان، کارگران کارخانههای خودروسازی در کرج و قزوین، کارگران فلزکاری در اصفهان و بندرعباس، و غیره میشود.
موج اعتصابات اخیر هنوز در مقایسه به گستردگی اعتصابات سال ۱۳۹۸ نیست، اما می تواند به سرعت گسترش یابد. در حالی که خواست های اعتصابات صنعتی ماهیت اقتصادی دارند تا سیاسی، اما آشکارا از جوانان انقلابی الهام گرفته اند و اعتصاب رانندگان کامیون برخی از کارخانه ها را نیز مجبور به تعطیلی تولید کرده است. بسیاری از این اعتصاب ها، از جمله اعتصابات در پتروشیمی مسجد سلیمان و ذوب آهن اصفهان، در جریان موج قبلی اعتراضات جوانان آغاز شد.
در همین حال، دانشجویان بیش از ۱۰۰ دانشگاه در اعتصاب هستند و همچنین دانشآموزان تجمعات در حیاط مدارس را سازمان دادند و شعارهای معمول "مرگ بر دیکتاتور" و "زنن، زندگی، آزادی" سر دادند.
موانع خیابانی در تهران، مشهد، سنندج و سقز و سایر شهرها و شهرستان ها ایجاد شده است. گروه های کوچکی از معترضان نیز ساختمان های وابسته به رژیم را در سراسر ایران به آتش کشیده اند. با این وجود، اعتراضات پراکنده تر از اعتراضات قبلی در این خیزش ها به نظر می رسد.
تشکل های مستقل کارگری از جمله کارگران مزارع نیشکر هفت تپه، اتحادیه کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران، کمیته هماهنگی برای کمک به سازماندهی تشکل های کارگری و غیره در حمایت از اعتراضات بیانیه هایی صادر کرده اند.
همچنین کمیته هماهنگی معلمان و شورای سازماندهی اعتراضات کارگران قراردادی نفت (COPOCW) فراتر رفته و خواستار اعتصاب هایی شده اند که از روز دانشجو و به یاد جنبش دانشجویی ۱۳۳۲- 1953 - علیه رژیم شاه ، آغاز می شود.
علیرغم سرکوب رژیم، جوانان از طریق سازمان های انقلابی خود دوباره متشکل شده اند و به طور مداوم توده ها را به اعتصاب سراسری علیه رژیم تشویق میکنند. گروههای دانشجویی انقلابی فراخوانی مشترک برای اعتراض را امضا کردهاند و اعلامیه هایی در سراسر کشور توزیع شده که خواستار چنین اعتصابی شدهاند و دیوارها را با شعارهای انقلابی پوشاندهاند.
در مناطق کردنشین، علیرغم سرکوب وحشیانهای که در آنجا با آن روبه رو بودیم، شاهد گسترش کمیتههای انقلابی محلهای جوانان بودیم. این سازمان ها از شوراهای انقلابی یا کمیته های انقلابی ۱۳۵۷ - 1997 - الهام گرفته اند. جوانان حتی شعار سال ۱۳۵۷ – 1979 - «نان، کار، آزادی – قدرت شورا» و همچنین شعار جدید «نه شاه میخواهیم نه ملا - قدرت بدست شورا» را مطرح کردند.
جوانان با کارگران متحد شوید!
خیزش انقلابی ایران تا کنون تحت ابتکار عمل و سلطه جوانان بوده است، که منجر به تعقیب و گریز مداوم بین موج های اعتراضی و موج های سرکوب شده است. البته این روند موج های جدیدی از اعتراضات را نیز به همراه داشته است، و همانطور که اشاره شد، در طول این مبارزات، جوانان سازماندهی بهتری پیدا کردند و تشکل های انقلابی را سازمان دادند. این سازمان ها تضمینی بودهاند تا جنبش در برابر سرکوب فزاینده رژیم حفظ شود، اما جنبش آنگونه که باید، به طبقه کارگر گسترش نیافته است و به قیمت خون و زندانی شدن جوانان تمام شده است. این چرخه نمی تواند برای زمانی طولانی ادامه یابد و میتواند به انزوای جوانان در مبارزه انقلابی منجر شود، که در نتیجه میتواند باز خطر فرسودگی جنبش را به دنبال داشته باشد.
خلق و خوی شورشی در میان جوانان ایجاد شده است که گاه در برخی موارد در حمله به ساختمان های وابسته به رژیم، ایجاد سنگرها و بیرون راندن نیروهای امنیتی از محله های خود بازتاب یافته است. اما علیرغم شور و شوق انقلابی آنها، ماه های گذشته ثابت کرده است که آنها به تنهایی نمی توانند رژیم را سرنگون کنند، بلکه فقط موقتاً نیروهای سرکوب گر را به عقب میرانند، که در پس آن، نیروهای سرکوب به قصد انتقام، دژخیمانه تر به صحنه بر میگردند. و در این میان، نشانه های استیصال نیز در میان برخی از عناصر اعتراضی آشکار می شود.
گزارشهایی در روزهای گذشته به ویژه در رسانه های غربی منتشر شد، مبنی بر اینکه گشت ارشاد (هیئت امنیتی که مهسا امینی را به قتل رساند و باعث خیزش جوانان شد) تحت فشار جنبش «منحل» شده است. این خبر بر اساس اظهارات غیر مسئولانه محمد جعفر منتظری، دادستان کل ایران بود که در کنفرانسی در روز شنبه گفت که «گشت ارشاد» ایران «هیچ ربطی به دادگستری» ندارد و «توسط افرادی که آن را ایجاد کردند، منحل شد». این خبر به نوبه خود توسط خبرگزاری دولتی ایسنا منتشر شد.
با این حال، روز دوشنبه شبکه دولتی "ال علم" اعلام کرد که اظهارات منتظری از متن خارج شده است و وزارت دادگستری ایران "به نظارت بر رفتار مردم ادامه خواهد داد." رسانههای محلی اعلام کردند که «وزارت دادگستری هیچ برنامهای برای لغو گشت ارشاد ندارد و گامی در این راستا بر نخواهد داشت».
برخی، اظهارات منتظری را ترفندی عمدی برای انتشار اطلاعات نادرست و سردرگمی یا سرگردانی اعتراضات جوانان دانسته اند. با تمام این وجود، واضح است که بخش هایی از رژیم در حال سنجیدن و ارائه امتیازاتی برای پایان دادن به جنبش هستند، هرچند در ارائه چنین امتیازاتی بیش از حد محتاط خواهند بود، زیرا احساس دستیابی به پیروزیهای ملموس میتواند اعتراضات را جسورتر کند.
کاملاً صحیح است، که جنبش جوانان از ابتدا خواهان اعتصاب عمومی سیاسی بوده و با بیانیه ها و شعارهایی از خواسته های کارگران حمایت کرده است. آنان به خوبی آگاه هستند، که تنها طبقه کارگر می تواند تمام لایه های زحمتکشان و ستم دیدگان را علیه رژیم متحد کند. به علاوه، کارگران از طریق نقشی که در تولید دارند، می توانند مانند انقلاب ۱۳۵۷ – 1997 -، چرخ اقتصاد را کاملا از حرکت باز دارند و رژیم را به زانو در آورند.
این حرکت را نمیتوان با درخواست یا رهنمود به راه انداخت، بلکه این مهم باید در پی ارائه برنامه ای عملی برای اتحاد طبقه کارگر و زحمتکشان آماده شود. رژیم از توان نیروی اتحاد میان جوانان و کارگران، کاملاً آگاه است و به همین دلیل با کارگران انقلابی و اعتصابات سیاسی به شدت برخورد کرده است و هر کاری که در توان داشته باشد را برای انزوای جوانان از طبقه کارگر انجام داده و میدهد. در این میان، «همبستگی» جانبدارانه امپریالیستهای غربی و دست نشانده های منفور آنها [نمایندگان سلطنت طلبی] کمک بزرگی به رژیم کردند و به رژیم این امتیاز را داند تا آن کل جنبش را به عنوان مداخله غرب معرفی کند.
رژیم به طرز ماهرانه ای از ایجاد ترس در استفاده از چنین مداخله امپریالیستی استفاده می کند, جنبش جاری را با انقلاب سوریه مقایسه کرده و هشدار می دهد که مداخله غرب می تواند منجر به یک جنگ داخلی شود. این لزوماً به این معنا نیست که کارگران به تبلیغات رژیم باور دارند، اما فقدان هر شکلی از رهبری کارگری در جنبش که قادر به ارائه یک آلترناتیو واضح باشد، به این معنی است که کارگران نگران هستند که این قیام به کجا خواهد انجامید. نا هماهنگی جوانان انقلابی با کارگران به رژیم در این تلاش ها کمک کرده است.
برای یک برنامه انقلابی: نان، کار، آزادی!
همانطور که توضیح داده شد، پیشرو ترین لایه های جوانان، به ویژه در کردستان، شوراها را به عنوان آلترناتیو در مبارزه علیه رژیم مطرح کرده اند.
در حالی که معرفی این آلترناتیو یک گام بزرگ به جلو میباشد، کمیته های انقلابی موجود، سازمان های توده ای با ریشه در طبقه کارگر نیستند. آنها محدود به جوانان هستند و در بسیاری از موارد بیشتر به سلول های انقلابی شباهت دارند. آنها را نمی توان مستقیماً با شوراهای انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷ – 1997 - مقایسه کرد که از یک اعتصاب سراسری از طریق خودسازمان دهی توده ها در بحبوحه یک جنبش توده ای انقلابی با مشارکت میلیون ها نفر شکل گرفتند.
کمیته های انقلابی مشخصه همه جنبش های انقلابی از جمله انقلاب روسیه هستند، که شاهد ظهور شوراها (سوویت ها) بود. این ساختارها، شامل تودههای کارگر و تودههای زحمتکش، جنین جامعه آینده هستند که برای تولد می جنگند، و ایجاد آنها در رقابت با قدرت دولت سرمایهداری، رقیب قدرتمندی را تشکیل میدهد. در ایران امروز چنین وضعیتی وجود ندارد. جنبش همچنان محدود به قیام جوانان است. بنابراین، وظیفه اصلی برای پیروزی بر دوش طبقه کارگر باقی می ماند.
طبقه کارگر نه به این دلیل که جوانان شعارهای خود را درباره قدرت گرفتن شوراها سر می دهند و نه به این دلیل که فراخوان های خواستاری برای اعتصاب عمومی را می شنوند به جنبش می پیوندند، بلکه، انقلابیون باید از مطالبات خود کارگران شروع کنند و آن مطالبات را به جنبش انقلابی پیوند بزنند. شکاف بین انقلابیون و تودهها باید با یک برنامه روشن و رهبری انقلابی پر شود و مطالبات ملموس اقتصادی را به مطالبات دموکراتیک و دعوت به سرنگونی جمهوری اسلامی پیوند داد.
در عین حالی که، چنین برنامه انتقالی باید توسط خود توده ها تدوین شود و گسترش یابد، اما باید شامل موارد زیر باشد: لغو تمام اقدامات ریاضتی در حقوق بازنشستگی و دستمزد ها؛ تضمین آزادی بیان، اجتماعات و مطبوعات، به ویژه برای اتحادیه های کارگری؛ انتخاب مجلس مؤسسان بر پایه مشارکت کمیته محلات، شوراها و اتحادیه های کارگری برای لغو جمهوری اسلامی! بر اساس چنین برنامه ای می توان پایه های اعتصاب عمومی و سرنگونی جمهوری اسلامی را فراهم کرد.
"نه شاه میخواهیم، نه ملا؛ قدرت در اختیار شورا"
برای تحقق خواستههای اقتصادی و سیاسی تودهها، انقلاب آینده ایران نمیتواند با الغای جمهوری اسلامی متوقف شود، بلکه باید سرمایهداری را کاملاً از بین ببرد. این سیستمی است که در بن بست کامل قرار دارد و قادر به توسعه جامعه به هیچ وجه نیست. تنها کسانی که می توانند جامعه را به پیش ببرند کارگران، زحمتکشان و جوانان ایران هستند که باید قدرت را به دست خود بگیرند.
این پتانسیل تنها با یک رهبری مارکسیستی انقلابی قابلیت تبلور خواهد یافت، تا وسیع ترین لایه های توده های تحت ستم را با برنامه ای جسورانه و انقلابی به مبارزه بکشاند. فقدان چنین رهبری کل روند انقلاب را طولانی می کند.
فقط یک انقلاب سوسیالیستی در ایران می تواند زندگی شرافتمندانه و آزادی را برای توده های ایران تضمین کند. وظیفه همه کمونیستهای ایران این است که با فوریت ساخت چنین رهبری را فراهم سازند، زیرا سرنوشت جنبش جاری در توصل به چنین روندی تعیین خواهد شد.