Persian translation of The Afghan elections: Imperialist adventure continues to weaken (September 3, 2009)
دولت افغانستان و نیرو های ناتو، با وجود هشت سال جنگ، قادر نبوده اند روند قدرت یابی طالبان و همچنین خسارات مالی و جانی در میان صفوفشان را متوقف کنند. تنها دلیلی که موجب شده است این راهزنان در برابر فشار نظامی فراوان ناتو دوام بیاورند این است که مردمان عادی افغانستان تفاوت فاحشی میان طالبان و دولت کرزای که به همان میزان منفور است، نمی بینند.
انتخابات ریاست جمهوری افغانستان، که دومین انتخابات ریاست جمهوری پس از سال 2001 بود، هفته پیش برگزار شد. این انتخابات تناقضات بزرگی درون دولت و اقدامات جنگی را نمایان کرد. برای تازه کار ها حضور رای دهندگان پای صندوق ها شگرف بود، گزارش مقامات انتخاباتی افغانستان حضور پای صندوق های رای را 20 تا 30 درصد کمتر از سال 2004 تخمین زده است. چنین آماری تا حدودی ناشی از تهدیدات خشونت آمیز طالبان علیه رای دهندگان است، اما این همه ماجرا نیست، چراکه در سال 2004 هم اوضاع به همین شکل بود. حضور کمرنگ پای صندوق های رای در این دوره، بازتاب مستقیمی از ورشکستگی دولت فدرال افغانستان است. در سال 2004 انتخابات یک موضوع جدید بود و بسیاری از افغان ها اصولا می خواستند موقعیتی که از سوی امپریالیزم غربی به آنها ارائه شده بود را امتحان کنند. اگرچه، ما در همان زمان هم گفتیم که در جنگ افغانستان پیروزی غیر ممکن است، و گفتیم که با صادرات دموکراسی و سرمایه داری با زور چماق به این کشور، هیچ راه پیشرفتی برای مردم افغانستان ایجاد نخواهد شد. صحت و دقت این چشم انداز ها با گذشت زمان به اثبات رسید.
افغان ها پس از تحمل چندین سال ستم و فساد تحت حکومت ِ رژیم کرزای که آلت دست امپریالیزم است، دولت فدرال را بهتر از طالبان نمی دانند (و برخی مواقع حتی این دولت را از طالبان هم بدتر می دانند). کرزای برای سرپا نگه داشتن دولت خود، به شدت به فرماندهان ارتشی، قاچاقچیان عمده مواد مخدر، و حتی بنیادگرایان قدیمی تکیه کرد. یک مثل مشخص آن، "قانون تجاوز" است که به مردان شیعه این اجازه را می دهد که اگر زنانشان نیاز های جنسی آنها را کاملا سیراب نکردند، آنها را از غذا و و دیگر ملزومات حیات محروم کنند. کرزای و ناتو حتی یک وجب هم افغانستان را به جلو حرکت نداده اند، بلکه برعکس، این کشور را بیشتر و بیشتر، مانند گذشته، در لجنزار استبداد فرو برده اند. این دلیل اصلی حضور کمرنگ مردم پای صندوق های رای گیری در افغانستان است. این موضوع همچنین ناتوانی امپریالیزم در شکست دادن ستیزه جویی را نشان می دهد، این ستزیه جویی بدون حمایت مردمی در جنوب این کشور نمی توانست به حیات خود ادامه دهد. اکثریت افغان ها آینده بهتری برای خود تحت هیچ یک از حکومت های طالبان یا امپریالیزم نمی بینند.
عدم حمایت مردمی، و ستیزه جویی دنباله داری که هر روز باقی مانده ی حقانیت رژیم را از میان می برد، به یک بحران درون خود دولت منتهی شده است. این بحران در انتخابات اخیر بازتاب یافت. تمامی رقبای کرزای از اعضای محفل قدرت خود او بوده اند. اشرف غانی، وزیر دارایی اسبق او، عبد الله عبد الله، وزیر امور خارجه، هر دو از رقبای بلند پایه ی کرزای به شمار می آیند. حتی خود برگزاری انتخابات هم شک برانگیز بود، زیرا نمیاندگان کاندیدا های مختاف اجازه ورود به مراکز رای گیری را نداشتند، گزارش هایی دریافت شده است مبنی بر اینکه برخی از مراکز رای گیری اصلا برپا نشده اند، و بروز خشونت ها نیز که از قبل پیش بینی می شد. اما این مسائل در مقابل درامی که با شمارش آرا مشاهده شد هیچ است. گزارش های فراوان از تقلبات انتخاباتی انتخابات را تحت شعاع قرار داد. عبد الله عبد الله، رقیب اصلی کرزای، به دفعات کرزای را متهم کرده است که کرزای با استفاده از موقعیت خود، "از دستگاه دولتی برای تقلب در انتخابات استفاده می کند".
اتهام تقلب اصولا مقامات دولتی که توسط کرزای منصوب شده اند را نشانه می گیرد. عبد الله عبد الله می گوید "همه این اتفاقات تحت نظر خود و رهبری خود او روی داده است. تمام کسانی که برای این تقلب مسئول هستند در سرتاسر کشور توسط او منصوب شده اند". یک نمونه واضح مربوط به مرکز رای گیری ای می شود که در خانه رئیس پلیس منصوب کرزای برپا شده بود. برخی مدعی هستند که رئیس پلیس صندوق های رای را برای کرزای جمع کرده است. منطقه ای که این اتفاق در آن روی داده است، حضور پای صندوق های رای به طور متوسط 10 درصد تخمین زده شده است، اما اگر کسی می خواست به سراغ تعداد رای های به صندوق انداخته شده برود، با حساب رای های اضافه ی حامد کرزای، با افزایش حضور در پای صندوق ها تا حد 40 درصد مواجه می شد.
کمیته شکایت های انتخاباتی که مورد حمایت سازمان ملل نیز بود، 225 مورد شکایت در مورد تقلب در انتخابات دریافت کرده است. بر اساس اعلام گرانت کیپن، رئیس این کمیته، 35 مورد از این تعداد شکایت ها، چنان بزرگ بوده اند که می توانستند نتیجه نهایی انتخابات را تغییر دهند.
در حالیکه مبارزه دولت مرکزی با ستیزه جویی به نقطه ای فاسد تر از قبل می رسد، ستیزه جویی در حال ِ قدرت گیری است. تنها چند روز پس از انتخابات، و در حالیکه اتهامات تقلب و فساد کشور را در بر گرفته بود، چهار سرباز آمریکایی دیگر توسط بمب های کنار جاده ای کشته شدند. این تلفات، سال 2009 را به خونبار ترین سال برای نیرو های ناتو تبدیل کرده است. همزمان بودن این وقایع اصلا اتفاقی نیست.
مسائل سیاسی، اقتصادی و نظلامی در افغانستان به شدت به هم مرتبط هستند.سقوط ِ انتخابات، انشقاق درون حکومت، فساد فراوان و فامیل بازی حامد کرزای، و شرایط امنیتی رو به وخامت همگی نشان از بحرانی در شرف وقوع برای امپریالیزم در افغانستان است.
سرمایه داری قادر نیست که راه نجاتی برای افغانستان، یا دیگر کشور های عقب افتاده، ارائه دهد. فساد خارجی و دولت دست نشانده ی او، بهترین عوامل جذب نیرو برای طالبان هستند. فساد و استبداد در رژیم کرزای، در کنار جنگ خونباری که در کشورشان توسط ناتو به راه افتاده، خون تازه ای به رگ هایی طالبان می بخشد. تنها بر اساس یک فدراسیون سوسیالیستی است که دموکراسی حقیقی، صلح و پیشرفت به افغانستان خواهد آمد. تنها از طریق ترکیب منابع منطقه در یک برنامه تولید سوسیالیستی و دموکراتیک است که هرج و مرج سرمایه داری (با تاریخ خونبار خود در افغانستان) سقوط خواهد کرد و منطقه و مردم ان قادی خواهند بود به توانایی خود دست یابند.