وندا نوژن
امپریالیسم یانکی بار دیگر پرده از چهره ی "انسانی" خود برداشت و نشان داد که در راه استقرار آزادی، پیشبرد اهداف صلح آمیز در جهان و دموکراتیزه کردن کشورها از هیچ کمکی دریغ نخواهد کرد! قرعه ی این کمک "بلاعوض" (؟) این بار به نام یک رهبر اپوزیسیون دانشجویی در ونزوئلا افتاد؛ و از همین جاست که "قهرمان" ما به کمک هوچی گران بورژوازی زاییده می شود، رشد می کند و در نهایت تبدیل به تیتر درشت خبری رسانه های دست راستی می شود: یون گویکوچه آ، دانشجوی برنده ی 500.000 دلار از سوی مؤسّسه ی کاتو در واشینگتن دی.سی (ناگفته نماند که این مبلغ به لطف کمپانی اکسان موبیل تهیه شده است) و کسی که سابقاً جایزه ی آزادی میلتِن فریدمن به جهت زحماتش در مقوله ی "آزادی های فردی، بازار آزاد و صلح" به او تعلّق گرفته است. خبرگزاری های بورژوازی به شکل تهوّع آوری از این جایزه ها حرف می زنند تا گویا به همگان نشان دهند که پاداش خوش خدمتی و دم تکان دادن به امپریالیسم آمریکا چیست!
دریافت جایزه ی میلتن فریدمن هم جای بسی افتخار دارد! چرا که فریدمن، در دامان مکتب اقتصاد شیکاگو کسانی هم چون آگوستو پینوشه را پروراند و در آن هنگامی که پینوشه با کودتا علیه دولت منتخب آلنده در شیلی به روی کار آمد، از پند و اندرز های اقتصادی استاد بی بهره نبود و نتیجه ی آن هم کاهش شرایط زندگی کارگران شیلی، کشتار و شکنجه های بسیاری در این پروسه بود که در تاریخ ثبت شد. از جمله اشخاص دیگری که مفتخر به دریافت این "جایزه" شد، هرناندو دو سوتو است که در دوران دیکتاتوری فوجی موری در پرو، به ترویج برنامه ای موسوم به فوجی شاک(Fujishock)- ابزارهای شک درمانی اقتصاد- پرداخت!
در این مدّت قهرمان تازه متولّد شده ی ما (که در میان جنجال های وسیع تبلیغاتی بورژوازی، چند صباحی بیشتر زندگی نخواهد کرد) برای خود دایه های مهربانی هم پیدا کرده است: از رُز دِرِکتِر(همسر میلتن فریدمن) و مِری او گِرِیدی (ژورنالیست وال استریت) و فرید زکریا(روزنامه نگار نیوز ویک) تا کارِن هورن ( ایدئولوگ نئولیبرال و اولترا ثروتمند) و چارلز کوچ(موفق ترین میلیاردر جهان) و فرانچسکو گیل دیاز و اِد کِرِین و بسیاری دیگر از مشاهیر دنیای سرمایه داری.
مرد 500.000 دلاری ما البته پسرکی فقیر در محلات شلوغ و کثیف نبوده است. او که دانشجوی حقوق دانشگاه کاتولیک "Andrés Bello" در کاراکاس است سالانه تنها 5820 بولیوار (معادل 2710 دلار آمریکا) هزینه ی تحصیلی دارد. ولی مناسبات خاص آمریکا، هیچ کسی را محق تر و نیازمند تر از او برای این کمک ندیده است!
مهم ترین اقدامات جنبش دانشجویی اپوزیسیون به رهبری او، سازمان دهی تظاهرات (و البته درگیری با پلیس) بوده است که نماد این تظاهرات پرچم های ونزوئلا است که به صورت سر و ته نگاه داشته می شوند؛ تمام دیدگاه های این جنبش را می توان به طور کلّی در چند مورد خلاصه کرد:
1- پشتیبانی از شبکه ی تلویزیونی خصوصی و دست راستی RCTV،که از کودتا علیه چاوز در آوریل سال 2002 حمایت کرد.
2- ضدّیت با اصلاحات مترقی در دانشگاه ها (به عنوان مثال برابر کردن اعتبار و وزن آرای اساتید و دانشجویان در انتخابات انجمن های دانشگاه)
3- ضدّیت با اصلاحات پیشنهادی در رفراندوم قانون اساسی که در 2 دسامبر 2007 برگزار شد.
البته در این میان دیگر نیازی به ذکر اتّهامات همیشگی مبنی بر "زوال حقوق شهروندی و حقوق بشر" یا " تبدیل کشور به دیکتاتوری در صورت اجرای اصلاحات قانون اساسی" و غیره نیست. در جنگ فعلی طبقه ی حاکمه و دولت آمریکا علیه انقلاب بولیواری در ونزوئلا، چنین اظهاراتی کاملاً تکراری، نخ نما و تنها تبلیغاتی و جنجال برانگیز است (و ماهیتاً از سنخ همان داستان های کهنه ای است که به عنوان مثال بریتانیا و دولت آمریکا در خلال جنگ اوّل جهانی در مورد سربازان آلمانی و بریدن سینه ی زنان بلژیکی می گفتند!) دروغ هایی ساختگی و بی شرمانه که روز و شب و بی وقفه از سوی رسانه های "آزاد" و نگهبان دموکراسی و حقوق بشر بازتولید می شود. اسوشییتد پرس می گوید:" رهبر دانشجویی ونزوئلا که چاوز را به چالش گرفت، برنده ی جایزه می شود." و بعد یو.اس تودِی اعلام می دارد که:" دانشجویی که چاوز را به چالش گرفت، 500.000 دلار برنده می شود."، خبرگزاری سی.بی.اس هم به ما می گوید:" رهبر دانشجویی ونزوئلا به خاطر مبارزه با چاوز برنده ی جایزه می شود". جنبشی که از آن در طی مراسم اعطای جایزه به عنوان جنبشی "غیر خشونت آمیز" یاد شد، در حالی که اخبار دست اوّل از سوی دانشجویان انقلابی داستانی کاملاً متفاوت را بازگو می کند (نگاه کنید به خشونت اپوزیسیون در دانشگاه ونزوئلا-آن چه که واقعاً در UCV رخ داد) در تمامی این اخبار، کلمه ی "Challenge" بار ها و بارها به کار برده می شود، امّا جز یک مشت جملات مبهم و تکراری در توضیح موضوع این "چالش" چیز مفیدی به دست نمی دهند.
پس از هفته ها صحبت در مورد خصلت دیکتاتوری "رژیم چاوز"، یون گویکوچه آ(Yon Goicoechea) و دوستانش خواستار "حق" خود مبنی بر صحبت در مجمع ملّی و رساندن صدایشان به گوش دیگران شدند. بر خلاف انتظار او و طرفدارانش، مجمع ملّی از آنان دعوت کرد تا در کنار ارگان های انقلابی، نگرانی ها و منازعات خود را بر سر مقولات آزادی بیان و آزادی مطبوعات مطرح کنند. این موضوع، یعنی دعوت نماینده ی دانشجویان به مجمع ملّی، امری است که تا پیش از این اتفاق نیفتاده بود.
این نشست با سخنرانی داگلاس براوو(Douglas Bravo)، رهبر اپوزیسیون دانشجویی از دانشگاه متروپولیتن آغاز شد. او متن سخنرانی خود را که به شدّت مبهم بود، برای حضّار خواند؛ از یک سو وعده داد که تا انتها برای شبکه ی RCTV مبارزه خواهد کرد و از سوی دیگر اشاره ای به امکان روند "آشتی ملّی" داشت، آن هم در صورتی که دولت انقلابی، تغییرات انقلابی را متوقّف کرده و آن گونه رفتار کند که از هر دولت "آبرومندی" انتظار می رود و هم چنین از منافع سرمایه داران و ملاکین دفاع کند.
در انتهای سخنرانی پربار خود هم به شکل دکلمه مانندی گفت:" رؤیای کشوری که در آن به ما، بدون نیاز به پوشیدن یونیفورم (اشاره به لباس های سرخی که نیروهای انقلابی طرفدار انقلاب بولیواری به تن می کنند)، توجّه شود" و در این لحظه هم او و دوستانش تی شرت های سرخ رنگی را که بر تن داشتند درآوردند و لباس هایی را با شعارهایی در حمایت از RCTV آشکار کردند. پس از این نمایش، آن ها تصمیم گرفتند که از مجمع ملّی خارج شوند، امّا دانشجویان ارگان های انقلابی از ایشان تقاضا کردند که بمانند و دست کم دفاعیات آندرینا تارانزون((Andreína Taranzón، دانشجوی انقلابی از دانشگاه مرکزی ونزوئلا را هم بشنوند. تارانزون صحبت های خود را تمام کرد و در این جا بود که "قهرمان ما" وارد شد. یون گویکوچه آ نقش سخنگو را ایفا کرد؛ امّا گویا بر خلاف تمامی آن چه که تا پیش از این در نمایش خود برای رسانه ها اظهار کرده بود، با هیچ چیز اختلاف یا منازعه ای جدّی نداشت. گویکوچه آ اعلام کرد که حزب اپوزیسیون در حال ترک این محل است:" ما به این جا نیامدیم تا ادای سیاستمداران را در آوریم، ما دانشجو هستیم" و ادامه داد که:" یک بار این صحبت ها گفته شده و یک بار هم شنیده شد. ما می رویم" و به این ترتیب قهرمان و طرفدارانش رفتند و از کلّ آن نمایش تنها متن شاهکاری را که داگلاس براوو قرائت کرده بود باقی گذاشتند.
سزار ترومپیز(César Trompiz)، یک دانشجوی انقلابی از دانشگاه بولیواری آخرین خط این سناریو را خواند:
" رؤیای کشوری که در آن به ما توجّه شود، بدون پوشیدن یک یونیفورم ]تی شرت ها را درآورید[ و بدون گفتن چیزی بیشتر از آن چه که ]مکث[ تا کنون گفته ایم"!
این گونه بود که قهرمان توخالی ما به همراه طرفدارانش رفت، و بدون توضیحی دقیق از " موضوع مخالفاتشان" با چاوز و انقلاب بولیواری در ونزوئلا، تنها انبوهی از ابهامات را برای ما و دیگران به جای گذاشت!
"گویکوچه آ" و امثال او پدیده های جدید و نادری نیستند، بلکه یکی از ابزارهای همیشگی رسانه های سرمایه داری اند برای دروغ پراکنی و وارونه جلوه دادن حقایق و به هنگامی که تاریخ مصرفشان بگذارد، خود آرام آرام از صحنه خارج می شوند...
نگاه کنید به:
Roldan, Pablo & Vanetti, Mauro. "Who pays the opposition students in Venezuela?" (May 8, 2008): http://www.marxist.com/who-pays-opposition-students-venezuela.htm
Rosales, Arturo," Venezuelan opposition applauds fascist sponsored award for Yon Goicochea"(Apr 24, 2008):
http://axisoflogic.com/artman/publish/printer_26586.shtml
MiamiHerald.com به نقل از Associated Press:
http://www.miamiherald.com/news/americas/story/507373.html
Venezuela News And Views, "Yon Goicochea gets the Milton Friedman prize": http://daniel-venezuela.blogspot.com/2008/04/yon-goicochea-gets-milton-friedman.html
توضیحات مؤسّسه Cato به همراه لیست حامیان گویکوچه آ و بیوگرافی او: